جدول جو
جدول جو

معنی حسن عقیقی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن عقیقی
(حَ سَ نِ عَ)
یکی از مدعیان خلافت از خاندان علویان زیدی در طبرستان و معاصر و مخالف حسن بن زید بود و بدست او کشته شد. (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 409)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ عَ)
ابن هادی (محمد...) علوی پزشک ایرانی سندی هندی. درگذشته در 1183 هجری قمری او راست: مخزن الادویه که چاپ شده و در این لغتنامه از آن نقل میکنیم و نیز او راست: دستور شفائی و مجمع الجوامع و ذخائر التراکیب و او از خویشاوندان معتمدالملوک پزشک است. (ذریعه ج 8 ص 161)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عُ رَ)
ابن محمدباقر بن عبدالمطلب خراسانی بشرویه ای. او راست: اصول جوامعالکلم که در 1240 هجری قمری نگاشته است. (ذریعه ج 2 ص 180)
لغت نامه دهخدا
(حَسَ نِ عِ)
ابن محمد بن علی، مکنی به ابوعلی حلبی. شاعر. درگذشتۀ 803 هجری قمری او راست: الدرالنفیس و جز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 287) آمده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عُ جَ)
ابن علی مکی حنفی. درگذشتۀ 1100 هجری قمری او راست: الاجوبه المرضیه و سه کتاب دیگر که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 294) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن حسن بن عبدالله عینتابی، متخلص به عینی. مدرس ادب فارسی در استانبول (1180- 1253 هجری قمری). دیوان شعر و ساقینامۀ ترکی و چند منظومۀ دیگر دارد. (هدیهالعارفین ج 1 ص 301)
لغت نامه دهخدا